آرزوی ایرانی ها در دهه های مختلف:
دهه پنجاه: انقلاب رو پیروز بشیم، خوشبختیم.
دهه شصت: جنگ تموم بشه، خوشبختیم.
دهه هفتاد: خرابی های جنگ رو بسازیم، خوشبختیم.
دهه هشتاد: تحریما برداشته بشه، خوشبختیم.
دهه نود: از این بدبخت تر نشیم، خوشبختیم...
شما ها یادتون نمیاد...
یکی از آموزش های سخت و تخصصی که نسل ما دید، دوره آموزش کار با آفتابه س...!
میخندی؟
بگیر دستت ببینم میتونی آبو به مقصد برسونی؟!
بچه سوسول!
تازه یه آفتابه هایی هم بود بهش میگفتن آفتابه مسی!
وقتی میخواستی بلندش کنی خودتو بشوری،
دوباره میریدی!!
یه دختری هست، بچگی هاش هم محله ایمون بود...
الان یه جوری خودشو میگیره انگار کیه!
.
.
.
.
.
یادش رفته وقتی بچه بود تو خونه ماکارونی داشتن میدویید تو کوچه میگفت:
ما امروز برنج دراز داریم!!
دختره اومده تاکسی بگیره
میگه: ستارخان میخوره؟
راننده تاکسی میگه: اگه نخوره که میمیره!
دختره بهش بر میخوره به راننده تاکسی بعدی میگه: ستارخان میرید؟
راننده میگه: خب معلومه که میرید والا میترکید!
دختره با خودش فکر میکنه ایندفعه میگه:
ستاااااارخاااااان؟!
راننده میگه: نه خانوم من اکبرم!
دختره دیگه کفرش در میاد،
به راننده بعدی میگه: میخوام برم ستارخان!
راننده هم میگه: برو ولی زود برگرد!!
یعقوب بعد از اینکه پسراش، یوسف رو میندازن تو چاه، بهشون میگه:
من که میدونم شما با یوسف چیکار کردین!
فقط یه سوال ازتون میپرسم راستشو بگین...
وقتی یوسف رو تو چاه انداختین،
چیزی هم گفت؟!
برادرای یوسف گفتن: آره؛ گفت شالاپ!!!
تارزان لخت بود...
سیندرلا ۱۲ شب به بعد میومد خونه ...
پینوکیو دروغ میگفت...
بتمن با سرعت سیصد مایل بر ساعت رانندگی میکرد...
سفید برفی تو یه خونه با هفت تا مرد زندگی میکرد...
پس تقصیر ما ها نیست!!! الگوهامون مورد داشتن...
چرا نمیخوایم باور کنیم:
ملوان زبل اسفناج نمیخورد
اون ماری جوانا بود
آخه کدوم اسفناجی برگ هفت پر داره؟
اصلا کدوم الاغی تو پیپ اسفناج میریزه؟!!
بعد عموی سوباسا هم عموش نبود، دوست پسر ننه ش بود
چطوری یه برزیلی میتونه عموی یه ژاپنی باشه!!!
رابین هود رو که نگم
کلا نسل ما نسل منگولی بود!
یه بار ژلوفن خوردم،
ازم پرسید: الان دقیقا کجات درد میکنه!؟
گفتم: سرم
یه دفعه از کمد استامینوفن داد زد: پس من اینجا چیکاره ام؟!
تا اومدم جواب بدم...
یادم اومد قرص که حرف نمیزنه!!!
فهمیدم ترامادول خوردم
تو دستشویی عمومی بودیم
یکی خیلی با شخصیت داشت میگفت:
به نظر من باید تعداد توالت های عمومی شهر رو بیشتر کنن.
.
.
.
.
.
یکی بلند گوزید...
بغلیش گفت: تصویب شد!!!
کلا ملت شادی هستیم ما...
سر چهار راه بودم
یهو یه وانت چراغ قرمز رو رد کرد
پلیس تو بلندگو گفت: وانت کجا میری؟!
وانتیه هم تو بلندگو گفت: دارم میرم بار بیارم دیرم شده عجله دارم!!!
.
.
.
یه همچین ملت شادی هستیم ما ...
حموم رفتن دخترا:
۱- برداشتن حوله
۲- آماده کردن حموم
۳- تنظیم دمای حموم، مناسب با پوست
۴- ورود به حموم
۵- دوش گرفتن
۶- استفاده از شامپو های ضد شوریدگی و پوسیدگی + نرم کننده + حالت دهنده
۷- کمی فکر کردن به شوهر
۸- بستن دوش و خروج از حموم
۹- لسیون بعد حموم
۱۰- ...
حموم رفتن پسرا:
۱- دویدن به سوی حموم
۲- باز کردن آب گرم
۳- شاشیدن وسط چاه حموم
۴- خواندن آهنگی از معین یا مهستی
۵- در آوردن صدای الاغ و گاو و گوسفند
۶- استفاده از شامپو تخم مرغی
۷- گوزیدن زیر آب و دلخوشی تکنفره
۸- بستن دوش
۹- صدا زدن اشخاص برای آوردن حوله
۱۰- فحاشی اهل خونه به او
۱۱- برعکس پوشیدن شورت قبل
۱۲- خروج از حموم