آدرس منازل در آمریکا:

نیویورک/ خیابان ٤٥/ شماره ٢١/ منزل دیوید هاوارد

آدرس منازل در ایران:

تهران/ بزرگراه آیت ا... صدری عاملی/ خیابان حر ابن یزید ریاحی/ نرسیده به فلکه انصار المجاهدین انقلاب اسلامی/ رو به روی موسسه مالی و اعتباری عسکریه/ جنب مسجد و حسینیه بلال حبشی/ کوچه شهید سیف الدین خواجه انصاری/ جنب سوپر مارکت ستاره گستران برادران جعفری به جز گرجعلی/ بن بست هشتم/ پلاک ١+١٢.٥/ طبقه چهارم جنوبی/ منزل حاج کمال الدین لک عین آبادی مستوفی زادگان اصل

در ضمن زنگ خرابه با سنگ بزنید به شیشه

استاد: قلیون میکشی؟!

پسر: آره

- چند بار؟

- سه بار در روز

- پول هر قلیون چنده؟

- ٤٠٠٠ تومن

- چند ساله میکشی؟!

- ١٥ سال

- بنابراین اگه قلیون نمیکشیدی،

الان ١١٣٤٠٠٠٠٠ تومن پول داشتی،

و میتونستی یه بنز بخری! 

پسر: تو قلیون میکشی؟!

استاد: نه! 

پسر: بنز داری؟

استاد: نه! 

پسر: پس گوه نخور!!! 

به آبادانیه میگن: چرا روزه نمیگیری؟

میگه: ولک اینجا دما ٥٨ درجه س؛

جهنم ٦٠ درجه! 

برا ٢ درجه روزه بگیرم؟!

اگر میخواهید در زندگی قدم های بلند بردارید... 

.

.

.

.

.

حتما قبلش شلوار کردی بپوشید! 

امروز رفته بودم شهرداری واسه کارهای ساختمون،

کارمنده پرسید:

مالکی یا مملوک؟

موجری یا مستاجر؟

وکیلی یا موکل؟

منم گفتم: الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب

گفت: یعنی چی آقا؟!

گفتم: مگه جوشن کبیر نمیخونی؟!

پرتم کرد بیرون!  

حمال... 

داشتم برای خودم میخوندم:

پشت دریا ها شهریست... 

قایقی خواهم ساخت. 

.

.

.

.

.

که یهو ایرانسل پیام داده:

میخوای بدونی چطور قایق درست کنی؟!؟

عدد ٣ رو به ٨٨٨٨ ارسال کن. 

یارو میمیره میره اون دنیا،

ازش میپرسن: چی شد مردی؟

میگه: داشتم شیر میخوردم

میگن: شیرش فاسد بود؟!؟

.

.

.

.

.

میگه: نه... گاوه یهو نشست!!

دکتر برای مادر بزرگم ترامادول نوشته بود؛

.

.

.

.

.

مادر بزرگم بعد مصرف، گلای قالی رو نگاه میکرد،

میگفت: خودتون اینا رو کاشتین؟!!؟

برای داداشم رفتیم خواستگاری،

بابای دختره پرسید:

آقا زاده دانشگاه هم میرن؟!

بابام گفت: اگه مسافر گیرش بیاد چرا که نه! 

دمشون گرم... گذاشتن یه موز بردارم! 

صبح از خواب بیدار شدم از اتاق اومدم بیرون

بلند داد زدم: صبح بخییییییر همگی! 

.

.

.

.

.

خواهرم: زهر مار چته وحشی؟!

داداشم: بدبخت صبح ندیده باز با کی قرار داری؟ 

مادرم: خدا مرگت بده بچه زهرم رفت. 

پدرم: اگه این همه سال رو صرف یه گوسفند کرده بودم، الان یه گله گوسفند داشتم! 

عاشق ادبیاتشونم

این فیلم خارجیا همه الکیه

امروز رفته بودم آمپول بزنم

تا دراز کشیدم دیدم سه چهار نفر اومدن بالا سرم... 

از تزریقاتیه پرسیدم: اینا کین؟

گفت: کار آموزن اومدن یاد بگیرن! 

.

.

.

.

.

هیچی دیگه... سریع پاشدم شلوارمو کشیدم بالا

والا... باسنه... نهضت سواد آموزی که نیست

تازه من خودم هنوز باسنم رو ندیدم!!!! 

یه سگ برا باغمون خریدیم ده میلیون!!! 

.

.

.

.

.

شبا شیفتی نگهبانی میدیم ندزدنش!!! 

طوطیه بی ادب بود، همش فحش میداد... 

صاحبش یه پارچه انداخت رو قفسش... 

دو روز گذشت و هیچ صدایی از قفس نیومد... 

صاحب طوطی نگران شد؛

گوشه پارچه رو کنار زد،

طوطیه گفت: حمال، دیدی کرم از خودته!!! 

تو خونه شما هم نصفه شب ها، یخچال و کمد قولنج میشکونن؟

یا فقط اینجاست؟!!

عرق نعنا هم جزو خانواده همون عرق هاست...

منتها بقیه رفتن پی رفیق بازی،

اینکی نشست پای درس و مشق،

الان متخصص معده شده...!!!

از شیخ دانایی پرسیدند:

پلنگ را با مگس تفاوت در چیست؟!؟

شیخ سر و ریش بخارانید و همی گفت:

مگس را چو رینی، بینی...

پلنگ را چو بینی، رینی!

مکالمه دو نفر در باغ وحش:

(اروپا):

اولی: چه میمون نازی!

دومی: آره، خیلی بانمکه!!

(ایران)

اولی: جعفر بابات اون بالا چیکار میکنه؟!!

دومی: جای بابای تو شیفت وایستاده...

پشت نیسان آبی عموم بودیم؛

پلیس نگهمون داشت؛

گفت: آقا مگه نمیدونی حمل مسافر پشت وانت ممنوعه؟!

عموم گفت: کدوم مسافر، اینا گوسفندن

مامور نگاهمون کرد، گفت: راست میگه؟!؟!

گفتیم: بعععع!!!!

پشماش ریخت 

اینجا رانندگی فقط یه قانون داره:

.

.

.

.

.

اگه تو خری من از تو خر ترم!!!!!! 

سه نفر تو بیابون گم شده بودن،

یکی شون نقشه رو در آورد...

بعد از یک ربع بررسی کردن نگاهی به اطرافش انداخت و در دور دست ها تپه ای رو نشون داد و گفت:

ما الان اونجاییم؛!